11.تعادل داشتن و جامع اضداد شدن
تعادل داشتن و جامع اضداد شدن
وقتی صحبت از نظم میشود، یاد آدمهایی میافتیم که اگر همه کارهایشان را تمام نکرده باشند، شب خوابشان نمیبرد. یاد کسانی که اینقدر زمین شسته و دیوار سابیده اند که آرتروز دست و پا گرفته اند. اگر بخواهیم تعادل داشته باشیم، باید حد هر کاری را بدانیم. خصوصیت برجسته پیامبران و امامان (علیهم السلام) این است که جامع اضداد بودهاند. اشداء علی الکفار رحماء بینهم ...(29، سوره مبارکه فتح) شدید و غلیظ بر کافران و رحیم و مهربان بین اهل ایمان. جامع اضداد یعنی هم جاذبه داشته باشی هم دافعه، هر یک به میزان لازم و در جایگاه خود. یعنی اگر بسیار منظمی، بتوانی در شرایط لازم، با نظم کمتر هم به کارت ادامه دهی و اگر بی نظم و بیبرنامهای دست از این رویه برداری و خودت را مرتب و منضبط کنی. اگر بسیار پاکیزهای یا بی خیال از این حرفها، بتوانی روی دیگر سکه را هم تجربه کنی. در این صورت به جای عادت کردن به هر چیز، بر اساس دلیل و اولویت، فکر میکنی که کدام مهم و کدام مهمتر است. در این صورت اگر دکتر گفت روزه برای تو خوب نیست، «قربةً الی الله» روزه نمیگیری و اگر اول وقت نماز، کسی گرسنه و منتظر توست یا مهمان از راه رسیده، میتوانی نمازت را کمی دیرتر بخوانی. آدم خوب، متعادل است. مومن متعادل کسی نیست که یک حرف خدا را بشنود و یکی را نشنود. خوب بودن در حد متوسط معنی ندارد. اجرای واجبات و دست کشیدن از حرامهای خدا تعیین کننده حد تعادل است. تعادل یعنی در اجرای فرامین خداوند، مراقب اولویت هایی که او دوست دارد باشیم و عادت زده نشویم.